سید سعید میرعالی وبلاگ اطلاع رسانی هواداران سید سعید میرعالی
|
||
|
محل درج آگهی و تبلیغات
بنام خدا
من سید سعید میرعالی یک فرد کوچک از خانواده ی بزرگ اندیمشک ، پرورش یافته در آغوش شهری که نامش از روزگاران قدیم ، عجین و زینت داده شده با مشک آهوان است ؛ که هنوز هم صدای رمیدن آنها در آبشخورهای کرخه ودز به گوش میرسد. شهری که مردمانش از محبت و خونگرمی از چشمه های جوشان جوشنده تر، و از پاکی پاکتر از گلهای بابونه است. همان گلهایی که هر ساله موسم بهاران، دامان شهر را به زیباترین صورت نقاشی میکنند.
من بچه ی این شهرم ودرمیان این مردمان زیسته ام و با نفس هایشان نفس کشیده ام و با آنها خو گرفته ام. زمانی که تلالوء لبخند برروی چهره هایشان خودنمایی میکرد ، من نیز شاد بودم و هنگامی که ابرهای اندوه صورت ایشان را در لابه لای پرده ای تاریک خود پنهان میکرد ، با انها گریسته ام . تمام خاطرات تلخ و شیرینم و تمام زندگی و کودکی و بزرگ سالیم در میان این مردمان بوده است.
اکنون من آمده ام و آماده ام ؛ آماده ی اینکه هرچه در توان دارم برای شهر و مردمانم خرج کنم، آمده ام خرج کنم هرآنچه نیرو و قدرت در بازوان و راهکاردر اندیشه ام دارم؛ میدانم که سخت است و مشکلات را نمیشود تماماً حل کرد و شاید بعضی ها بگویند یک دست صدا ندارد. آری مشکلات را نمیشود تماماً حل کرد ، اما میشود به حل آنها فکر کرد و برای حل آنها اقدام کرد ، که اولین اقدام برای حل مشکل فکر کردن به مشکل است.آری میشود دست محبت به سوی مردم دراز کرد و آنها را در گرفتن حقشان یاری نمود. ای همشهریانم بیایید صدای یکدیگر را بشنویم ، یک دست صدایی نخواهد داشت ، بیایید دست های خودرا با یکدیگر گره بزنیم و سپری بسازیم از عزم و اراده ی خودمان برای حل مشکلات خودمان زیرا هر کس که بخواهد به دست می آورد.
اگر داری ای مرد فرزانه هوش به تعمیر دلهای ویرانه کوش
دل درد مندی ز خود شاد کن به لطفی یکی خانه آباد کن
|
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |